عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست

عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست
عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست
عکاسی را نمی توان یک حرفه بسیار سخت دانست اما اگر آموزش های لازم را نبینید و تمرین نکنید قطعا نمی توانید همانند یک عکاس حرفه ای یک عکاس بسیار متفاوت و زیبا را خلق نمایید. به همین جهت نیازمند آن هستید تا آموزش های لازم را فراگرفته و آن ها را تمرین و عملی کنید تا بتوانید به نتایج ثمر بخشی برسید.
در این مقاله، عکاس سفر اتین باست، برخی از تکنیک ها یا قوانین ترکیب بندی پایه معروف را مورد بررسی قرار می دهد و هر یک را با ذکر مثال و عکس های نمونه توضیح داده است. اتین از این قوانین ترکیببندی و قواعد یا اصول دیگر که از قبل تعریف شده هستند و خود او یا عکاسان حرفه ای دیگر استفاده میکنند به عنوان «قالبهای ترکیببندی» یا به طور کلی قالب عکاسی یاد کرده که همانند یک شمشیر دو لبه می باشند. درحالی که این قوانین می توانند به شما کمک کنند تا هنگامی که همه چیز به سرعت رخ می دهد بتوان به سرعت تصمیم مناسب را بگیرید، اما همین قواعد میتوانند جلوی خلاقیت شما را نیز بگیرند؛ بنابراین در آخر مقاله با ارائه چند راهکار شما را به بیرون آمدن از منطقه امنتان و ایجاد مجموعه کاملاً جدیدی از قوانین برای ترکیب بندی خودتان تشویق میکند.
۱- قالبهای ترکیببندی پایه
قانون یک سوم با یک پسزمینه تمیز
قانون یک سوم (Rule of Thirds) یک راه بسیار مناسب و ابتدایی برای تأکید بیشتر روی سوژه و پویایی بخشیدن به تصاویرمان است. قانون یک سوم به پویایی عکس بسیار کمک کرده (برخلاف قرار دادن در وسط برای به دست آوردن لحظات ایستاتر) و یک پس زمینه تمیز باعث میشود چشم ما به طور عمده بر روی سوژه باقیمانده و حواس بیننده را کمتر به خود جلب میکند. پس زمینه عکس ها می تواند هر چیزی باشد مانند آسمان، دیوار با بافت بسیار ساده و یا حتی پس زمینه بلور شده ناشی از استفاده عمق میدان کم. در حالت بسیار مناسب، به دنبال رنگ هایی باشید که از هارمونی و همانگی بالایی برخوردار باشند و بین سوژه و پس زمینه مکمل هم باشند.
قانون یکسوم با یک پسزمینه متعادل
اگر می خواهید داستانی در عکس شما روایت شود، سعی کنید پسزمینهای پیدا کنید که سوژه شما را به حالت تعادل در می اورد. به بیننده کمک کنید تا چشمان خود بین سوژه و پس زمینه جلو عقب برود. به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشید که پس زمینه را تا جایی که می شود ساده نگه دارید چرا که هر جزئیات پس زمینه بیشتر باشد می تواند حواس بیننده را از موضوع اصلی عکس پرت کند. علاوه بر این بسیار مهم است که وزن تصویر خود را نیز در نظر داشته باشید تا یک عنصر به طور کامل ازنظر وزن بصری بر دیگری غالب نشود به نوعی تراز باشد.
سوالی که با خواندن وزن بصری برایتان شاید پیش آید، این باشد که وزن بصری Visual Weight اصلا چیست؟ برای تعریف وزن بصری ابتدا این سؤال را باید طرح کنیم. اولین چیزی که با دیدن یک عکس می بینید چه می باشد؟ این نقطه کانونی Focal Point است، نقطه یا بخشی از عکس که توجه شما را بیشتر جلب میکند. بعد از آن چشم شما به کدام سمت میرود؟ در یک ترکیب بندی ایده آل، ترتیبی که چشم نوع سلسله مراتب بین عناصر مطلوب عکس را میبیند توسط وزن بصری مشخص می شود. وزن بصری در اصل یک ابزار در عکاسی برای هدایت چشم تماشاگر به طرف نقطه کانونی عکس یا همان سوژه است. وزن بصری عناصر یا بخش های مختلف عکس تحت اثر عوامل مختلفی ازجمله: تضاد نوری، اندازه، شکل، فضای منفی و… می باشد. به عنوان مثال، یک گاو سفید میتواند وجود یک دشت بزرگ سرسبز یک دست را تراز کند. با وجودی که گاو بسیار کوچک تر از یک دشت است، ولی به خاطر رنگش میتواند وزن بصری معادل یا حتی بیشتری از دشت داشته باشد.
قانون یکسوم با یک پیشزمینه شلوغ
قالب بسیار مناسب با الهام بخشی از عکاسی خبری است که کمک خوبی به شما می کند تا به تصویر یک حس تجاری و فعال بدهید. پویایی تصویر را میتوان با یک پیش زمینه شلوغ افزایش داد، اما میتواند به پنهان کردن یک پسزمینه شلوغ یا درهم و برهم نیز کمک شایانی بکند.
خط مورب پویا
هنگامی که جنب و جوش و حرکت وجود داشته باشد این قالب ساده و کار آمد بسیار جواب میدهد. پویایی خط مورب بسیار بیشتر از خط مستقیم است و سبب میشود که چشم بیننده دنبال کننده جهتی در میان تصویر بشود.
کادر در کادر
این ترکیب بندی به قدری معروف است که نیازی به معرفی و توضیح دادن درباره آن نیست. این تکنیک از آن با عنوان کادربندی طبیعی یاد می شود یک راه بسیار اثر بخش برای جلب توجه بیننده به سمت یک عنصر خاص از تصویر است.
کادر انسانی
در این نوع ترکیب بندی مقداری مهارت نیاز است ولی با این حال بسیار کار آمد می باشد، به طور عمده به هنگام استفاده از لنزهای واید. ایده، به کارگیری افراد دیگر برای کادر و یا قاب بندی طبیعی برای تصاویری که می گیرد و همچنین خلق کردن خطوط هدایتگر برای جنب و جوش بخشیدن به تصاویر بسیار مناسب باشد. علاوه بر این به پنهان کردن پس زمینه های شلوغ و ناخواسته ای که میتواند برای تصاویر شما مخرب باشد و حواس بیننده را پرت کند نیز کمک بزرگی کند.
مثلث
ساده ترین شکل هندسی یعنی مثلث می تواند به شما کمک کند تا سه عنصر اصلی در کادر شما توسط بیننده دنبال شود. به این نکته مهم توجه داشته باشید که کادر خود را با عنصر های خود پر و از قرار دادن فضا های خالی که استفاده نمی شوند اجتناب کنید.
قرار دادن سوژه در وسط کادر
این قالب جز قالب های مورد علاقه من است. با قرار دادن سوژه در وسط کادری که پس زمینه متقارنی دارد حس متعادل و ساده ای را به تصاویر می توانید تزریق کرد. این کار باعث میشود که پویایی از قالب گرفته شود و آن را به یک قالب ساکت و آرام ایده آل تبدیل کند. به شخص دوست دارم در این قالب، آرامش بوجود آمده در آن را با یک ژست بدن پویا از سوژه بشکنم.
پرتره نگاه به داخل کادر
با این که این قالب جز قال های قانون شکن است اما میتواند بسیار کار ساز باشد و من از آن بسیار استفاده میکنم. این قالب بهنوعی قانونشکن، اما برای من بسیار کارساز است. در این نوع به جای این که سوژه به قسمت های دیگر تصویر نگاه کند با نگاه کردن به سمت کادر ثبت می شود. این کار امتحان خود را پس داده و بسیار جواب گو میباشد چون کششهای مخالف در تصویر ایجاد میکند که چشم بیننده را به هر دو طرف تصویر میکشد.
گیوتین
این قالب به آن دلیل گیوتین نامیده شده است که سر سوژه از ترکیب بندی حذف شده است. این کار سبب میشود تا عناصر دیگر سوژه مانند دست ها یا پاها، ابزار های او و غیره از نظر کیفی در ترکیب بندی ارتقا پیدا کند. به طور نا خود آگاه توجه بیننده به چشما سوژه موجود در عکس جلب می شود که با حذف سر و در نتیجه چشم های آن توجه بیننده به بقیه عکس جلب می شود. لزومی ندارد که کل سر را حذف نمایید بلکه تنها با حذف چشم ها نیز می توان به این ترکیب بندی دست یافت.
همانطور که گفته شد این مثال ها باعث میشود تا شما در موقعیت های مختلف تصمیم گیری سریعی داشته باشید اما از سوی دیگر می تواند جلوی خلاقیت شما را نیز بگیرد.
من در اغلب تورهای عکاسی با عکاسان حرفه ای مواجه میشوم که مدتی است که خلاقیتشان را از دست دادهاند. آن ها به تمامی تنظیمات و بخش های مختلف دوربین تسلط دارند و از قوانین ترکیب بندی آگاه میباشند، اما فراتر رفتن از تصاویر معمول و همیشگی برایشان دشوار است. هنگامی که نمونه کار های آنان را نظاره می کنم ، کلمه ی قابل پیش بینی اغلب به ذهنم خطور میکند. در عکس های آنان یکی پس از دیگری شاهد قالب های مشابهی هستم که در کار های خود به کار می برند. البته باید گفت که عکس ها بسیار زیبا می باشند اما به دلیل تشابهی که این قالب ها به اثر تحمیل میکنند، فاقد نوع اوری هستند.
بنابراین یک عکاس عاقل از قالبها بهمنظور سریعتر و کارآمدتر بودن در محل عکاسی استفاده میکند اما آنها را در شرایط یا لحظات خاص همراه با ابتکار به کار میگیرد.
علاوه بر این بسیار مهم است که به ایجاد قالب های جدیدی ادامه دهیم و هنر تولید کنیم که میتوانند هر زمان که دیگر علاقهای به آنها نداشتیم دور انداخته شوند. این کار به عکاس کمک خواهد کرد تا تکامل پیدا کند و همچنان مبتکر و خلاق باقی بماند.
بنابراین اگر به دنبال پیشرفت در حرفه عکاسی هستید نگاهی به کار های خود کنید و ببینید از چه قالب هایی استفاده کرده اید. آیا این قالب ها دارند کنار گذاشته میشوند؟ آیا دارند بر کار شما غالب میشوند؟ اگر شما بهشدت قالب هایتان را دنبال میکنید، ممکن است درنهایت بارها و بارها ترکیب بندیهای «قابل پیشبینی» یکسانی را به ثبت برسانید.
بنابراین چگونه میتوانیم قالب های معمول خود را در هم بشکنیم و به تصاویری خلاقانه تر برسیم؟
۲- کنار گذاشتن قالبها و خلاق بودن
به بررسی اثر های دیگر عکاسان بپردازید
ابتدایی ترین و ساده ترین کار دیدن اثر دیگر عکاسان می باشد. هنگامیکه شما یک تصویر از یک عکاس دیگر را میبینید که واقعاً باعث میشود بایستید و به آن نگاه کنید، آیا کمی وقت صرف تجزیه و تحلیل آن میکنید؟ آیا سعی میکنید بفهمید چه بخش هایی از ترکیببندی آن باعث میشود احساس کنید که خاص است؟ همه ما با نگاه کردن به کارهای افراد دیگر چیزهای زیادی میتوانیم یاد بگیریم، بنابراین این نقطه خوبی برای شروع است.
بنظر من برای جمع اوری ایده های بیشتر می توانسید در یک کار گاه عکاسی که در آن زمینه اگاهی و یا آشنایی ندارید شرکت کنید. من اوایل امسال در یک کارگاه عکاسی مستند در مالزی شرکت کردم و این کارگاه دری به یک دنیای کاملاً جدید به روی من باز کرد. مردم در حال ایجاد داستانهای زیبا با مجموعه رنگها و اشکال مات بودند، چیزی که من قبل از این که یک عکاس سفر شوم، هیچ وقت نمیتوانستم تصور کنم.
رسیدن به یک نگاه نو
از نظر تکنیکال، ابزارهای متفاوتی وجود دارند که میتوانند به شما کمک کنند به چیزهای اطراف نگاه متفاوت و تازه ای داشته باشید.
البته به این موضوع دقت داشته باشید که مهم ترین چیز در عکاسی نور است. با تمرکز صرف بر روی نور و سایهها میتوانید چیزها را به شیوهای متفاوت ببینید و اثر خود را خلق نمایید. اگر نور تنها بر روی بخش خاصی از سوژه شماست، بخشی را که در نور نیست حذف کنید و آن وقت ترکیب بندی شما فوراً متفاوت خواهد شد. با تمرکز بر نور ما معمولاً قالب هایمان را فراموش میکنیم و تنها سرنخ ها و جهاتی که نور به ما می دهد را دنبال می کنیم.
همهچیز را زیر و رو کنید
من متوجه شدهام که زیر و رو کردن چیزها به روش دیگر هنگام کادربندی تصاویرم نیز بسیار مفید است: به جای پاسخ به این سوال که چه چیز هایی در کادرم می خواهم قرار دهم، بر روی عناصری بیشتر دقت میکنم که به آنها نیازی ندارم و میخواهم آنها را حذف کنم.
این کار مکمل راهی است که شما میتوانید از نور برای ترکیببندی خود استفاده کنید. بهجای فکر کردن در مورد کادر معمول سوژه، پسزمینه و غیره… که به طور طبیعی با پیروی از قالبهای خود ترکیب بندی خواهید کرد، تنها روی نور تمرکز کنید. با تصمیمگیری برای حذف هر عنصر دیگری، مغز شما سعی در ترکیببندی با استفاده از یکی از قالبهایتان نمیکند، بلکه به سادگی آنچه را که نور دیکته میکند، دنبال میکند.
استفاده از لوازم مختلف
من فکر میکنم یک راه بسیار خوب دیگر این است که خودتان را مجبور به استفاده از تجهیزات عکاسی مختلف کنید. البته عکاسی ربطی به لوازم ندارد اما استفاده از لوازم مختلف میتواند به شما کمک کند تا الگوی معمول خود را بشکنید. وقتی افرادی که در عکاسی پرتره خوب هستند را در حال ثبت پرتره با لنزهای واید ۸۵mm یا ۱۰۰mm میبینم، سعی میکنم آنها را وادار کنم تا کمی وقت صرف یک لنز ۳۵mm در f/8.0 کنند. این کار آنها را مجبور میکند دست از فکر کردن به شیوه همیشگی بردارند و با دید جدید به همهچیز نگاه کنند. به همین طریق، شما میتوانید نسبت ابعاد معمول خود را نیز تغییر دهید؛ اگر شروع به عکاسی با فرمت مربعی کنید، قانون یک سوم همان اثر را نخواهد داشت و روش دیدن و کادر شما تکامل خواهند یافت.

روی ذهن خود کار کنید
اما من فکر میکنم بهترین راه تکنیکی نیست: بیشتر مربوط به کار بر روی ذهنتان است. با استفاده از تجهیزات عکاسی مختلف، تنظیمات مختلف، نسبتهای ابعاد مختلف و غیره… کاری که شما در واقع انجام میدهید، این است که خودتان را از منطقه امنتان خارج میکنید؛ و وقتی به خارج از این منطقه رسیدید، وارد یک منطقه یادگیری جدید میشوید که وقتی کارهایی را که در آن خوب هستید انجام میدهید، اتفاق نمیافتد.
اگر شما مثل من یک عکاس سفر هستید، چرا یک روز به خودتان بهعنوان یک عکاس خبری فکر نمیکنید؟ من متوجه شدهام که وقتی در حال کار بر روی یک پروژه بلند مدت و/یا یک مجموعه عکس هستم، ترکیببندیها و رویکرد من نسبت به همهچیز کاملاً متفاوت است. از آنجا که من سعی نمیکنم به یک عکس خاص برسم – چون به طور معمول بهعنوان یک عکاس سفر تک عکسی کار میکنم – میتوانم وقت بیشتری را صرف بررسی المانهای دیگر یک وضعیت معین بکنم: کار بر روی جزئیات، اَشکال، الگوها، یا ثبت احساسات عمیقتر بر روی سوژهام، چون میتوانم به طور کامل بر روی آنها و نه بر روی ترکیببندی کلی تمرکز کنم.
عکاسی خیابانی نیز یک زمینه عکاسی است که من زیاد از آن الهام گرفتهام. راه رفتن در خیابانها بهعنوان یک عکاس خیابانی به رویکردی کاملاً متفاوتی نسبت به عکاسی در سفر نیاز دارد. زمانی که من این کار را انجام میدهم، باید از عکاسی از چیزهای معمول که همیشه از آنها عکس میگیرم خودداری کنم و به دنبال چیزهای جدید و مبتکرانه بگردم. من بیشتر به دنبال نور و سایهها، اَشکال، یا چیزهای جالب و خندهدار که در خیابان اتفاق میافتند میگردم.
با بیرون آمدن از منطقه امنتان، باید مجموعه کاملاً جدیدی از قوانین را برای ترکیببندی خود ایجاد کنید، این کار شما را به سمت تجربه و به احتمال زیاد یادگیری یکی دو چیز جدید سوق خواهد داد. این کار احتمالاً در ابتدا دشوار و خسته کننده خواهد بود،
به طور کلی ترکیب بندی موجب خواهد شد تا افراد به آن اثر درست خود دست پیدا کنند.
موفق باشید.
پیوند درونی :
خلاقیت درعکاسی با تغییر زاویه دوربین
ارتباط با کارشناس فنی:
ارتباط مستقیم از طریق تلگرام
| عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست | عکاسی مناسب با ترکیب بندی درست